سروشنامه

جایی برای شعر

سروشنامه

جایی برای شعر

بایگانی
آخرین مطالب

۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۶ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

دوازده


می‌بارد

بی آن که ببارد

قطره‌ای از سقف،

در خونِ خود. 

 

حدودِ سبز، زمان است 

حدود آینه، گرداب. 

و در شکستِ آب، دایره‌ها

چهره‌ی انسان را

به نامتناهی تکرار می‌کنند. 

 

به ردِ محوِ زمان آمدم، 

به آینه، به نگاه: 

زمین سپید بود 

و برف تکرارِ سپیدی؛ 

و هر قدم به اشارتی 

در هر قدم، تکرار می‌شد.

 

حدودِ سبز، زمان است

حدودِ برف سپید.  

حدودِ خون به کجاست، در دوایر رگ ها؟

  • س.ن
  • ۰
  • ۰

غزل

تقدیم به عرفانِ پاپری دیانت


زمان شکست و علف در حدودِ باد وزید 
درختِ آینه در انحنای سبزه خمید

جوانه‌های هوس‌، سبز و تُرد و تازه شدند 
به بانگ خنده ی شیطان ستاره ای رقصید

مغاک عشق تو ما را به مرگ می خواند
به شاخه های تمنا به سایه‌های سپید 

 بریده های نگاهم به باد پیوستند 
به تیغ دشنه ی خورشید، چشم باد درید

«جهان و هرچه در او هست» شکل در شکل است 
کجاست مطلق اشکال؟ شکلِ بی تردید

نگاه می کنم و در نگاه می شکنم
زبان به کام زبان، در دهان واژه برید

تو را به نامِ تو در چشمِ رود خواهم شست!
مرید چیست؟ مراد و مراد چیست؟ مُرید! 


  • س.ن