از بودن و نبودن خود سیر می شود
وقتی میان آینه زنجیر می شود
از جزر و مدِ سخت حوادث دلم شکست
با هر شکست، آینه تکثیر میشود
امشب، شبی سیاه و درخشان و مخملیست
محبوبِ من! خیالِ تو تصویر میشود
شمشیرِ ماه، میچکد از فرقِ آسمان
گویی نگاهِ سرخِ تو تعبیر میشود
در کوی مرگ، خانه به دوشی گزیده ایم
کی آسمان ز خون زمین سیر میشود؟