سروشنامه

جایی برای شعر

سروشنامه

جایی برای شعر

بایگانی
آخرین مطالب

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۹ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

قصیده

زمین کوچک من خداحافظ!

چندان که در تو زیستم علفزار را بساطی نبود،

 خورشید پهناور می‌آویخت بر کمرگاه گندم؛

و مار بود و علف بود.

ما ساده بودیم، اما سادِگی نه!

که سادگان برهنه‌ترانند.

 

تو در بساطت خود خطوط را گسترش دادی. 

خطوط چهره‌ی مادرم را - که قوس داشت و می‌پیچید-

خطوطِ محو را بر صفحه‌ی خالی

و طرحِ ستارگان دور را، ستارگانِ ون‌گوک را. 

 

اینک چند رد پا بر گل! قوس‌های آلودگی، جای کفش‌ها 

و خوشه‌زار گندم، و نقش قالی ایرانی که بیهُده می‌پیچد. 

 

زمین کوچکِ من، خداحافظ

و بر مزار تو چند خوشه‌ی رقاص می‌خوانند

شعری از حافظ.

  • س.ن
  • ۰
  • ۰

لال

اگر یک کلمه، تنها یک کلمه بتوانم بگویم

باقی کلمات را به آب خواهم انداخت:

"در بارگاه غمزه چنین گفت مرد لال!"

  • س.ن