تقدیم به عرفانِ پاپری دیانت
زمان شکست و علف در حدودِ باد وزید
درختِ آینه در انحنای سبزه خمید
جوانههای هوس، سبز و تُرد و تازه شدند
به بانگ خنده ی شیطان ستاره ای رقصید
مغاک عشق تو ما را به مرگ می خواند
به شاخه های تمنا به سایههای سپید
بریده های نگاهم به باد پیوستند
به تیغ دشنه ی خورشید، چشم باد درید
«جهان و هرچه در او هست» شکل در شکل است
کجاست مطلق اشکال؟ شکلِ بی تردید
نگاه می کنم و در نگاه می شکنم
زبان به کام زبان، در دهان واژه برید
تو را به نامِ تو در چشمِ رود خواهم شست!
مرید چیست؟ مراد و مراد چیست؟ مُرید!
- ۹۶/۱۲/۲۶