من اعتقاد دارم، و مصرانه اعتقاد دارم که ما به پایان تاریخ رسیدهایم، خیلی پیش از اینها رسیدهبودیم و حالا فقط این پایان بر ما آشکارتر شده. پایانِ تاریخ، به معنی پایان خطِ افقی زمان نیست، بلکه پایانِ «تاریخمندی» و «سوبژکتیویته» است. داعش و جمهوری اسلامی و اسرائیل فقط در جهانی میتوانند وجود داشتهباشند که در آن تفکر به پایان رسیدهاست، این رخدادهای سیاسی را نباید فقط به مثابه سیاست دید، آنها محصول ضرورت زماناند، و ضرورتِ زمانِ ما «بیضرورتی» است؛ در زمان ما همه چیز به طرز هولناکی «تصادفی»، «بیقطعیت»، «بیضرورت» و «بیچراست» و از این منظر اتفاقاً ما بیش از پیش به حقیقتِ هولناک هستی نزدیکیم، به همان مغاکی که نیچه میگفت، چرا که بیش از هر زمانی از سوبژکتیویته فاصله گرفتهایم و به بیچرایی رسیدهایم. به نقطهی ترسناکِ هیچ.
در این میان، ایدئولوژیهایی که میخواهند در برابر پایان تاریخ بایستند (در راس آنها مارکسیسم و اسلامگرایی) هم خود به سرنوشت بیتاریخی دچار میشوند، یعنی به طرز خندهداری با عناصری ضدِ خود درمیآمیزند، با ضدِ خود وصلت میکنند و تبدیل به چیزی بیسر و ته و دلقکوار میشوند. شما میبینید که در روضهی امام حسین آهنگِ ابی پخش میشود و این تصادفی نیست. میبینید که چینِ کمونیست به شکلی استحاله مییابد که از کمونیسم تنها نامی بر آن باقی میماند، حتی سرمایهداری هم دچار استحاله شده، چرا که دوگانهی کاپیتالیسم و کمونیسم خود متعلق به جهان سوبژکتیو و جهان مدرن است، و ما آن جهان را خیلی وقت است که پشت سر گذاشتهایم.
ما به معنی دقیق کلمه، در جایی و در زمانی زندگی میکنیم که همه چیز معادل هیچ چیز است. هیچ معادلهای درست از کار در نمیآید، و با شیب تندی در حال سقوط به خائوس (یا بینظمی) بشر آغازین هستیم.
سقوطی که شاید آغازمندی جدیدی را برای تاریخ در پی داشتهباشد.
- ۰۲/۱۰/۲۳
اوهوم
فقط ج الف الف خیلی زودتر از اسرائیل بی تاریخ و بی ضرورت و ایدئولوژی زدوده شده واین حتی برای امنیتش هم خطرناکه
به قول نادر
همه چیز به همه چیز مترو دارد و کار بشر فقط سوار و پیاده شدن به موقع است
به نظرم این وسط ج الف الف لای در مانده است.