سروشنامه

جایی برای شعر

سروشنامه

جایی برای شعر

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

شعری از هوای یخ زده

با دستهای افیونی 

خونِ تو را ذره ذره می‌بلعم 

گویی درخت که خونِ زمین را. 

این آسمان 

بیش از همه بوی چوب می‌دهد 

اگرچند هیزُم همیشه سوخته است.

با دستهای آلوده 

زمینِ سرد را به جستجوی شیئی دور 

خواهم کند، 

زیرا که در سیاره‌های دور 

اشیای دور بسیارند. 

در آسمانِ یخ زده 

یک جفت ستاره از گردنِ نامرئی 

آویزان‌: 

او رفته است،

همواره رفته‌ اگرچند

جاده‌ها سخت‌اند 

اگرچند

جاده‌ها دوراند.

  • ۰۲/۰۲/۰۱
  • س.ن

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی