من پولانسکی را اصولا دوست ندارم. محبوبم نیست. با این وجود بچهی رزماری جزو ۱۰ فیلم برتری است که در زندگیام دیدهام. البته که مستاجر یا محلهی چینیها هم فیلمهای خوبی هستند، اما هرگز مثل آن یکی در قلبم نماندهاند. امشب فیلم Frantic را دیدم که چند نمای به یاد ماندنی برایم داشت (مثل صحنهی رقص در کلوب، وقتی که هریسون فورد دیوانه و ناراحت است و نقش رقصیدن با زن جوان را -که از قضا واقعا عاشق اوست- بازی میکند، خیلی اصیل است این سکانس). اما در کل فیلمی نبود که برای من چیز عجیبی داشتهباشد. پولانسکی دههی ۹۰ را که دیگر اصلا دوست ندارم، بیتر مون برایم یک فیلم خیلی معمولی است و پیانیست از آن هم معمولیتر. انگار هرچه در طول زمان جلو آمده سینمایش هالیوودیتر و معمولیتر شده.
اما بچهی رزماری همچنان جزو فیلمهای دست اول تاریخ در ذهنم میماند؛از آن دست فیلمهایی که نیروی شیطانی سرنوشت در لب به لبشان موج میزند؛ درست مثل درخشش کوبریک. با این تفاوت که در سینمای کوبریک نیروی خیر بر شر غلبه دارد، یعنی روح فیلمهای کوبریک روح شرارت نیست، هرچند شرارت را مصرانه به تصویر میکشد.
- ۰۱/۱۲/۰۶