سروشنامه

جایی برای شعر

سروشنامه

جایی برای شعر

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

ابتذال

درمانده‌تر از بی‌سر و سامانی خویشم

  بیخودشده از باده‌ی حیرانی خویشم 

ای یار، مرا حجت لب‌های تو کم نیست

  هرچند که خود بوسه‌ی پنهانی خویشم

طوفان که سراپای وجودش، عدمی نیست 

من نیز کمم، گرچه فراوانی خویشم!

ساعت سه‌ی نیمه شب و من بیهده بیدار

آخر چه کنم، بند پریشانی خویشم! 

در چنته‌ی من شعر اگر نیست ببخشید 

چندی‌ست دهان بسته و زندانی خویشم

  ای خلق خدا، شعر همینجاست ولی دور!

پنهان شده در شیوه‌ی عریانی خویشم.

 

 

پ.ن: تنها هدف ابیات بالا تفننی بود در این ساعات سخت ملال‌انگیز، و این که دوست داشتم عمق ابتذال شعر کلاسیک در قرن بیست و یکم را کمی بهتر نمایان کنم. با پوزش از فاضل نظری عزیز :)

  • ۰۰/۰۲/۰۳
  • س.ن

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی