چیزی به نام سعادت زناشویی وجود ندارد؛ مگر آن که با نوعی حماقتِ خواسته یا ناخواسته ترکیب شدهباشد. تقریباً تمامِ مردانی که شاهد ازدواجشان بودهام، آنهایی بودهاند که یا از اول چیزی به نام خودشناسی برای آنها وجود نداشته، یا در نقطهای از مسیر رشدشان خسته شدهاند و خود را در آغوش زنی حل کردهاند؛ و این گونه تن به آسودگیِ میانمایه دادهاند. بودنِ طولانیمدت در کنار دیگری، مستلزم آن است که قطعاً از کسی که واقعاً هستی چشمپوشی کنی و تن به دروغی مادامالعمر دهی.
اما ازدواج هم، مانند مذهب، برای حفظ و بقای جامعه ضروری است. آزادی، شعر و بلندپایگی اموری هستند که باید در جایگاهِ استثنا بمانند، و حماقت، میانمایگی و پولپرستی باید در جایگاهِ قاعده باشد. در غیر این صورت سنگ روی سنگ بند نخواهد شد.
- ۰۴/۰۵/۲۲