پدران آب
پدران ماه
پدران گندم.
پدرانی که پسران خودند
و از پسرانِ خود میخورند
تا هر برگ، برگِ تر باشد
دوباره شد، دوبارهتر باشد.
*
آنان همیشه ایستادهاند،
روی شکمِ آینه -آنجا که کمی از قوس-
و برآمدگی پشت باد -آنجا که کمی آنسوتر -
در بریدگی چهارراهها - زیر بوقِ خورشید-
و در دهان من و تو - که کمی پیش از صداهامان خواندهایم
و پیش از لبهامان بوسیده-
چرا که شمع اگر نمیسوخت، آتش میشد
و باد اگر نمیوزید، طوفان بود.
- ۰۰/۰۱/۲۰