سروشنامه

جایی برای شعر

سروشنامه

جایی برای شعر

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۲
  • ۰

دانسته‌‍وار می‌روم 

به محاقِ ناکامی. 

آنجا که نخل، دنباله‌ی دریاست 

و شن‌های ساحلی، فرش به فرش می‌شوند. 

آبی که می‌شناختم 

دنباله‌ی لیوان نبود

اما اتاقِ شیشه‌ای را 

با خود به تشنگی می‌بُرد. 

تو را آن هنگام می‌شناختم، که بودی:  

دنباله‌ی ریشه‌های قالی، بر سطحِ صاف و بی‌تشویش. 

نگاه کن به سطحِ خالی 

که از دهانه‌ی آسمان 

بی‌ارتفاع بالا می‌رود 

گویی پرندگان بال دارند

گویی بال‌های پرندگان را باد 

با خود به یغما برده‌است. 

من نیز، یک روز 

همراهِ خالی‌ها بالا رفتم 

ابرهای سفید، نه صلح بودند و نه باران؛ 

بل که اشتیاقِ متراکم؛ 

و لیوان‌های خالی، یادگارِ هیچ.

  • ۰۲/۱۰/۰۹
  • س.ن

نظرات (۱)

سروش بااینکه نفهمیدم اما تحسین برانگیزی 😂💛

پاسخ:
با این که خیلی وقته ندیدمت اما نه به اندازه‌ی تو :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی