سروشنامه

جایی برای شعر

سروشنامه

جایی برای شعر

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

امیدوارم تروریست‌های حماس و تمام حامیان داخلی و خارجی آنها از صحنه‌ی زمین محو شوند.

  • ۰۲/۰۷/۱۷
  • س.ن

نظرات (۴)

جواب مبسوطی داشتم برات، حیف شد که پاک کردی دعایِ سحرگاهی‌ ات رو! :)

امیدوارم دوباره مجبور به پاک کردن چیزی نشی! هرچند حقیقت چیزی نیست که پاک شدنی باشه! مثل هفتادسال رنج بشری توی بزرگترین زندان روباز جهان؛ مثل ظلم ظالم؛ مثل طرفداری از ظلم و ظالم؛ مثل طرفداری از خونخوارترین رژیم آپارتایدی تاریخ. مثل 150 هزار زن و مرد و بچه ای که تو فلسطین کشته شدن؛ مثل عادی جلوه دادن شر؛ مثل طرفداری از عادی جلوه دادن شر؛ مثل صورت شیرین ابوعاقله که با گلوله ام-4 یه سرباز صهیونیست جوری منهدم شد که هیچ ماله کش طرفدار رژیم اسرائیلی نتونست ماله بکشه.

قسم به عادی شدن اعداد کُشته های فلسطینی توی این تاریخ 70 ساله... قسم به ظلم... که طومار ظالم در هم پیچیده می شه. باش و ببین.

اینجا فقط منم و تو... کسی از تاریخ این کلمه‌ها خبر نداره... بیهوده ترین کار جهان پاک کردن نوشته هاست. با فاشیسم درونت چکار می کنی آقا/خانم داستایفسکی‌خوان؟ یا بهتر بگم: «واو به واو داستایفسکی خوان به زبان اصلی!».

پاسخ:
ببین بچه مزلف، خیلی شهامت داری اسلحه بگیر دستت برو غزه بجنگ، به جای گوز گوز کردن برای من. راستش این بحثها از من فقط انرژی ذهنی میگیره و احتمالا از تو هم. و نهایتا فقط نفرت عمیقمون از همدیگه رو به نمایش می‌ذاره. به تخمم که چن هزار تا فلسطینی کشته شده‌. برای من ظلم اصلی همینجاست، در مملکت خودم. هر وقت اونقد خایه داشتم که جلو ظلمی که پیش چشمم داره اتفاق می‌افته بایستم اونوقت راجع به ملل دیگه گه‌خوری اضافه خواهم کرد. برو دیگه مگه نگران فلسطین نیستی؟ برو یه غلطی بکن وایسادی با من یکی به دو می‌کنی.

خب پس اگه چیزی به تخمت نیست گه می‌خوری درباره ش می نویسی! نون به نرخ روز خور. از همون اول هم معلوم بود که انسان و انسانیت و به قول خودت «رقص روی جنازه یه زن اسرائیلی» به تخمت نیست! تو و امثال تو بنده ی سوشیال مدیا هستین. با یه باد کسشعر می نویسین و با یه باد پاکش می کنید. همین الان هم پشت این جمله ابلهانه ی«برای من ظلم اصلی همینجاست، در مملکت خودم» قایم شدی. اگه به قول خودت خایه نداری جلوی ظلم جمهوری اسلامی وایسی گه می خوری از ظالم بزرگتر دفاع می کنی!

ببین وقتی می گی «چرا اسلحه دست نمی گریری و نمی ری فلسطین؟» یاد اون مَثَل معروف می افتم که به ملکه گفتن مردم نون ندارن بخورن؛ گفت خب کیک بخورن! آخه هپروتی جان، با این پولی که توی جیب منه تا شابدالعظیم هم نمی تونم برم یه بستنی بخرم! برم اسلحه بردارم برم فلسطین؟! حالت خوبه؟! چی می زنی؟!

من البته مثل تو نیستم؛ جلوی همین جمهوری اسلامی که از دور داری فحشش می دی ایستادم، توونش رو هم دادم. تو اما احتمالا داشتی زیر پتو تو اینستاگرام عکس های همون آدمایی که دیروز اسم شون رو ردیف کردی لایک می ذاشتی و تو کامنتا شر رو عادی سازی می کردی.

البته وقتی به تخمت نیست چند هزار نفر تو یه زندان روباز کشته شدن، وقتی به تخمت نیست ظلم چیه و ظلم کیه، قاعدتا نباید برات مهم باشه نرگس محمدی یا نسرین ستوده و امثالهم کی بودن و چیکار کردن. امثال تو احتمالا باباهای پولداری دارن که اگه خیلی بهشون فشار بیاد می فرستن شون کانادا و هلند و نروژ و انگلیس و آلمان. بعد چی؟ بعد از اونجا کمپین راه میندازن که مردم ایران رو تحریم کنید! 

پاسخ:
دقت کردی توی حرفات چه کینه‌ای نسبت به پولدارا داری؟ :) 
من البته نه پولدارم نه بابای پولدار دارم، ولی جنس تو و امثال تو رو خوب می‌‍شناسم. آدمهایی که بدبختن (چون عرضه ندارن درست زندگی کنن) و برای همین «همه» رو بدبخت میخوان، به قول نیچه «ناتمامان هر تمامیتی را تباه می‌خواهند!» نسبت به هر چیزی که رنگِ پیشرفت و مدرنیته داشته باشه کینه دارن، با حماس و حزب‌الله و ونزوئلا همذات‌پنداری می‌کنن، چون مثل خودشون کثیف، بدردنخور و متحجرن؛ از آلمان و فرانسه و انگلیس بیزارن چون نسبت به مدرنیته عقده‌ی حقارت دارن. من جنس شماها رو خوب میشناسم. داستایوفسکی توی «شیاطین» امثال تو رو خیلی خوب به تصویر کشیده: بی‌هدف، مفنگی، با آرمانهای بزرگ و تخمی تخیلی، با دهنِ همیشه پُر و لاف زن. 
دوستِ دغل من، من نمی‌دونم چه تاوانی توی زندگیت دادی، اما من زندان رفتم (علاقه‌ای به گفتن این حرف ندارم ولی چون خیلی اصرار داری باشه میگم)، دارم با اسم و فامیل واقعیم هم این حرف رو می‌نویسم (کاری که عمراً تو خایه داشته‌باشی انجام بدی)، من زندان رفتم، تاوان سنگینی هم دادم، اما بر خلاف تو علاقه‌ای به «زیبایی‌شناسی رنج» ندارم، نه از زندان رفتنم کسشعر رمانتیک میسازم نه از فقرم نه از رنج کشیدنم. اینها زیبا نیستن. 
فکر نکن من تو رو نمی‌شناسم. تو احتمالاً همون اُسگل مغزنارنگی هستی که یه مدت اینجا وبلاگ داشت و همه‌ی سایبری‌های عزیز و محترمو دور خودش جمع کرده‌بود و راجع به محور مقاومت شر و ور می‌‍‌بافت. 
گوش کن، راه من و تو خیلی از هم جداست. من نه مثل تو بدبختی رو دوست دارم نه افتخار می‌کنم به این که «پول ندارم تا شابدالعظیم برم». میگی چرا ساعدی و شریعتی رو الان نقد می‌کنی، چون باقی‌مونده‌ی همون تفکر مریض و مسموم‌شون در تو و امثال تو هست. 
ختم کلام، اگه دوست داری جواب بده، این زنجیره‌ی نفرت بین ما میتونه تا ابد ادامه پیدا کنه. ولی پیشنهاد می‌کنم به زندگیت برسی و تلاش کنی اینقدر بدبخت و بی‌سامان نباشی. 

جوون! اصلا نیم فاصله گذاشتن هات بوی ادکلن تام فورد میده! عشق می کنم اسم ردیف می کنی و برای شر و ور گفتن از این و اون رفرنس میاری! نیچه! :) نیچه انکار فکر پوک توئه برادر! نیچه انکار فکر «به تخمم، به تخممه»! چیزی که تو و مثل تو خوب بلدشن.

من پولدار نیستم؛و بهش افتخار نکردم! براشم فلسفه ی پیچیده ای نبافتم. فقر من دلیل داره، دلیلش هم فکر توئه! هرچند تو به سبک دوست و یار اینستاگرامیت بهاره رهنما سعی داری تضادهای طبقاتی جامعه رو به با عرضه بودن یا نبودن آدمها ربط بدی! همینقدر بی شرف و نون به نرخ روز خوری تو.

من شک دارم کسی که خیلی چیزا به تخمش نیست زندان رفته باشه. برخلاف تو که به زندان نرفته ت افتخار می کنی، من علاقه ای ندارم از توون دادن هام بگم. اما به اندازه همون بستنی تو شابدالعظیم لگد خودم رو زدم.

تو داری با اسم واقعی می نویسی؟!  تو یه س.ن بیشتر نیستی، قشنگ. البته یکی دو جا به چیزی به اسم «خایه» اشاراتی داشتی که از روش میشه جنسیت بچه رو تشخیص داد! می خوای اینم به باقی مبارزات سیاسی ات بر علیه رژیم ضمیمه کن تا دیر نشده! :)

نمیدونم از چه به قول خودت اسکل مغزنارنگی ای حرف می زنی،برامم مهم نیست کی قبلن سیخت زده یا شاشیده به تفکر نئوفاشیستی‌ ات.اما اگه همین مزخرفات رو گفتی و کسی ریده بهت دمش گرم. دیروز هم گفتم، خشک مغز تر از این حرفایی که اسیر دوقطبی ها نشی.

این چیزی که بهش می گی زنجیره نفرت بین فکر من و فکر تو تموم شدنی نیست. من دارم به زندگی م میرسم، همزمان میرینم بهت. از این بابت مشکلی ندارم. تخصص من ریدن به اولترا راست ها و نئوفاشیست هایی مثل توئه. تازه پیدات کردم اخوی! :)

پاسخ:
واقعاً فکر میکنی از خزعبلاتی که اینجا می‌نویسی من ناراحت می‌شم؟ خب ادامه بده. دلیلی نداره بخوام به تو ثابت کنم که واقعاً هزینه دادم، اصلاً دلیلی نداره چیزی رو بخوام به کسی که نمی‌شناسم ثابت کنم (مخصوصاً به نیم‌فاصله‌هام ادامه می‌دم که دردت بگیره، می‌دونم از هر پدیده‌ی تمیز و منزهی بدت میاد). 
زندگی تو فقیرانه نیست حقیرانه است. مشکل اینه. میتونی همینطور که به زندگی پستت ادامه میدی (احتمالاً پشت اسنپ نشستی یا صاحب کارت سرت داد زده یا زنت باهات نخوابیده یا از پدرت کتک خوردی، مهم نیست) به کامنت گذاشتن‌هات ادامه بدی ولی من دیگه جوابی نمیدم. چون «کار دارم». 

ای جونم به «کار دارم»ات! تو فقط کار کن من نگات کنم! :)

من نمیخوام تو رو ناراحت کنم عزیزم! راستی، می گن نئوفاشیستا «خایه»های خوبی دارن، درسته؟! انقدر «خایه» هاشون خوبه که از تستوسترون اون خایه ها کل جنگ های بشر که نشانه ی بارز نرینگی تاریخه راه افتاده؛ راست می گن؟! میگن با همون «خایه»های نئوفاشیستی ترتیب کل فرودستان عالم رو دادن؛ میگن نئوفاشیستا با «تخم» و «خایه» با آدم حرف می زنن، درسته؟! 

ولی انصافا قول بده چیزی رو حذف نکنی! این دور از آزاد اندیشی و منش لیبرالی-تام فوردی شماست س.ن جانِ خوش بو و تمیز من!

و اگر ممکنه کمی هم درباره «جنایت و مکافات» داستایفسکی که به زبون سلیس روسی خوندی برام حرف بزن و من رو از اختلاف فاحش اصل و ترجمه های آبکی توی بازار آگاه کن و بهم با همون «تخم»های نئوفاشیستی ات بفهمون که چه کلاه گشادی سرم رفته!

اسنپ رو روشن کردم، می رم و برمی گردم! ما «کار» نداریم! :) 

پاسخ:
هی بچه خوشگل، خیال نداشتم جوابتو بدم ولی شنیدم الان سرباز داوطلب میگیرن برای جنگ غزه، گفتم شاید دوست داشته باشی بری خودتو نشون بدی. به هر حال نئاندرتال‌های حماس هم (که زیر بغلشون بوی ماهی مرده میده) اونجا به جنس خوبی مثل تو احتیاج دارن. مگه سنگ فلسطین رو به سینه نمیزدی؟ کسی جلوتو نگرفته، هری. 
راستی دو تا روزنامه‌نگار توی مملکت خودت (فقط و فقط بخاطر گزارش واقعیت) از قوه‌ی قضاییه ۷ سال حبس گرفتن. می‌دونم برات مهم نیست، به هر حال جمهوری اسلامی برات نمود مقابله با استکبار جهانیه، حس همذات‌پنداری‌تو درک می‌کنم. به هر حال من مثل تو فکر نمی‌کنم قراره دنیا رو نجات بدم، ولی جای سوپرمن‌هایی مثل تو توی خط مقدم جنگ خیلی خالیه ؛)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی