درخت
تاب نداشت
تاب
باد نداشت
باد
پیراهنی را از شاخه
برنداشت
تنها تو بودی وُ
نذرِ کلمههای نارس بود.
خاکی که بر آن راه میرفتم
آنچنان به ردِ کفش
آغشته بود که
نفس در سراشیبیِ تُند
میگریست.
گویی کَسانِ بسیار
پیش از من
زمین را پیمودهباشند
گویی زمین بیش از آنچه میپنداشتم
گِرد باشد.
درخت تاب نداشت
تاب، باد نداشت
و باد پیراهنی گُمنام را
از شاخه برمیداشت.
- ۰۲/۰۳/۲۸
چقدر قشنگ ... درخت تاب نداشت و تاب ، باد نداشت...