صبح حدود هشت از گرما بیدار شدم (هولناکترین شکلِ بیدار شدن همین است). تُشک زیر پایم از شدت گرما داشت آتش میگرفت. تعجب کردم، من که کولر را روشن کردهبودم. بعد یادم افتاد که دیشب، آخرین بار که رفتم دستشویی، فشارِ آبِ لوله کم شدهبود. هول برم داشت. این اعلانِ جنگِ دنیاست به من! آخرین بار که آبِ اینجا قطع شدهبود - سه هفته پیش شاید- سه چهار روز زندگی سگی داشتم و دوندگی دنبال این که یکی را بیاورم پُمپ پایین را تعمیر کند، مخارجش به کنار.
رفتم روی پشت بام. دیدم بله، از منبع آب نمیرسد به پوشال کولر. اصلاً پوشال خیس نشده که توقع داشتهباشم بادِ سرد به من تحویل دهد. رفتم پایین، توی پارکینگ. دیدم فیوزِ پُمپِ آبم خاموش شده. فیوز را زدم. نفسی کشیدم. واقعاً نفس! برگشتم بالا. روی پشت بام. دیدم شرشر صدای آب میآید. همه چیز به حالت طبیعی برگشت.
اما سوال اینجاست که کی زده فیوزِ پمپِ پایین را خاموش کرده؟ نکند مثل دفعه قبل پت پت میکرده و همسایهی واحد 5 (که کارش خیلی درست است) از سر دلسوزی خاموشش کرده که به فاک نرود؟ حالا میخواهم آب را این بالا باز بگذارم. بروم یک سر پایین، ببینم پمپ چطور دارد کار میکند. از همین الان استرس گرفتهام. خراب شدن پمپ برابر است با ساییده شدن زندگی من برای چند روز، افتادن از کار و زندگی، نشستن توی گرما، شب را در خانهی پدر سپری کردن، کنسل کردنِ شاگرد و هر چیزِ گُه دیگری که در این دنیا قابل تصور است.
بگذریم.
- ۰۲/۰۳/۲۳
چیزی که تازه درست شده خراب نمیشه :)