ای که مرا صدا میکنی
تو را آنگاه صدا کردم که
صدا نبودی و سکوت بودی
و سنگ بودی و مارِ زیرِ سنگ بودی
و گنجِ زیر مار بودی و گنجِ زیر سنگ بودی
و ارابههای بزرگ از روی ما رد میشدند
که با گنج و سنگ و خاک یکی شویم
و سکوت ما صدا بود و صدای ما دریا بود و
دریای ما زمین را میخورد و زمینِ ما
رستنگاهِ گیاهان بود.
گیاهانی که میسوختند؛
گیاهانِ آتشین؛
گیاهانِ دندان به دهان برگرفته
گیاهانِ جادویی.
ای که مرا صدا میکنی
تو را آنگاه صدا کردم
که صدا هم دیگر صدا نبود
و هر چیز که میشکست
در سکوت میشکست
و هر چیز که ساکت میشد
در صدا ساکت میشد
و هر صدا سکوت بود
و سکوت هم سکوت نبود؛
و این عبارت را از انحیلِ یوحنا نقل میکنم
که عاقبت یک روز همه خواهیم آمد
به آمدنگاهِ صدا و سنگ و گنج و انسان و
آن که ما را صدا خواهد کرد
صدا خواهد کرد.