داشتم به این فکر میکردم که چرا این همه در وبلاگم مینویسم؛ اصلاً اینقدر حرف زدن طبیعی است؟ بعد دیدم که بله، طبیعی است، چون من دارم با خودم حرف میزنم؛ و این گفتنها برایم خود شنیدن است؛ خود میگویم و به خود گوش میدهم و در خود میبالم و پراکنده میشوم، من از آن دورانی که بخواهم چیزی بگویم گذشتهام، چرا که دیگر وجودِ من خود، گفتن است، چه در سخن باشم، چه نباشم. و دیگر مرزِ چندانی هم میانِ سخن و سکوت نیست. جهانی که در آن زندگی میکنیم، با این همه سر و صدا، باز هم مشمول قاعدهی سکوتی عظیم است. کافی است از این سیارهی سبز کمی دور شویم، در اتمسفر اطراف زمین شناور باشیم، یا مثلاً ساعاتی را زیرِ آب اقیانوسها سپری کنیم تا بفهمیم که کلِ جهان در چه سکوتِ سردی معلق است و سر و صداهای ما انسانها چقدر در برابر این سکوتِ بینهایت ناچیز است.
- ۰۴/۰۸/۱۲