سروشنامه

جایی برای شعر

سروشنامه

جایی برای شعر

بایگانی
آخرین مطالب

۲ مطلب در اسفند ۱۴۰۰ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

جدیدتر

سلام، صبح بخیر!

در زیرِ آفتاب، هر چیز به گای سگ خواهد رفت.

این است حرفِ موسا علیه‌‌السلام:

 در زیر آفتاب، هر چیز می‌پوسد

جز آفتاب.

ای رودِ پُر ماهی دوستت دارم،

ای سنگفرشِ خیس دوستت دارم،

و ای شکوهِ ندانستن، تو را از همه بیشتر.  

وقتِ آن است که شیبِ خیابانِ ارم را

بالا بروم آنقدر که

بالا بالاتر شود.

چقدر اینجا که هستم مه‌آلود است

چقدر آفتاب خود را انکار می‌کند،

گویی هرگز نبوده‌باشد.

دیگر کلام، راهی به فکر ندارد،

دیگر دریا دریا نیست

و صبر، صبر.

این دود که بالا می‌رود،

معراجِ آتش است، یا انکارِ او؟   

زمین همیشه خود را

با حرکتِ دورانی تکرار کرده‌است:

این مارِ زنگی مست.

زمین همیشه حرکت خود را

با حرکتِ دورانی انکار کرده‌است،

و در خیابانِ ارم، زمین صاف است.

و در خیابان ارم زمین شیبِ تندی دارد

و ساقه‌های علف دارد، و دکه‌های چای‌فروشی.

بگو، بگو با من،

این دود که هوا می‌رود

معراجِ خواهش است یا انکارِ او؟

چیزی در من سوخته

چیزی در من سوخته و شیره‌ی خام‌اش

مرا به تنِ تو پیوند می‌دهد.

  • س.ن
  • ۰
  • ۰

جدید

سنگِ نمک

سنگِ چخماق

سنگِ آب.

ردِ نور بر سنگ

و انعکاسِ اشیا

بر پُرزِ دیوار،

بر میوه‌های کاج و باقی چیزها.

گشتارِ نگاه، بر تپه‌های خالی

یادِ سال‌های دورم می‌اندازد

وَ عُمرِ کوچکم که جمله‌ی بی‌فعلی بود.

*

بگذار که آب بگذرد

بگذار که آب بگذرد

بگذار که خاکِ ایران را آب، پای کاج‌ها بریزد: 

کاج‌های زیادی بلند

کاج‌های پُر از نمک

پُر از چخماق و صبوری

و شاید کمی هم خون.

بگذار که آب بگذرد،

و ردِ کشتار را در گلوی گاو پیدا کند

و نوکِ شورِ گلوله را در ماسه‌های تقدیر:

بسیاری از ما رفتند.

بسیاری از ما رفتیم.

آنها که مانده‌ایم، چشمِ رفتگان‌ایم

آنها که رفته‌ایم، ماندگان را هنوز می‌پاییم:

از قعرِ خاک،

یا بامِ آسمان.

  • س.ن