1-شهوت راندن عیب نیست؛ این که شهوت تو را براند عیب است. وارد شدن عیب نیست؛ اما مهم این است که خارج شدن را هم بلد باشی. چون زن مایل است با نگه داشتنِ آن در خودش تمامِ تو را ببلعد و مدیریت کند، قدرتطلبیِ زن به این گونه است و این عیب نیست؛ آفرینشِ خداست. بزرگترین ابزاری که زن در مقابلِ تو دارد دادنِ احساس گناه است. زن مایل است کاری کند که تو حس کنی آدمِ بدی هستی و به او تجاوز کردهای (به خصوص در فرهنگِ مردسالار ما که سکسِ خارج از ازدواج اصولاً نوعی تجاوز و فریب محسوب میشود) و حالا که بد و متجاوزی باید تقاص پس بدهی، زن با ایفای نقشِ قربانی مایل است حقِ ضایعشدهی خودش را از تو پس بگیرد. در ایفای رابطه با زن، باید دل به کار بدهی، باید حواست باشد که در زمینِ خودت بازی کنی، نه در زمینِ او.
2- زنان، در همه حال از مردان قدرتمندترند. آنها ابزارِ زیباییِ ظاهری و کشش جنسی را دارند؛ و همینطور ابزارِ فریبکاری؛ چیزی که ما مردان از داشتنِ آن محرومیم. فراموش نکن که زنان دشمنِ تو نیستند؛ حریفِ تو هستند؛ بینِ دشمن با حریف فرق هست. دشمن قصدِ کُشت تو را دارد؛ حریف قصد شکست دادنت را. تو برای بازی کردن و برای زنده ماندن به حریفت نیاز داری؛ تو برای رسیدن به خودشناسی به حریفت نیاز داری؛ در هر مرحله از زندگیات رابطهای که با زنان داری تعریف میکند که رابطهات با خودت چطور است.
3- پس اصولِ بازی با زنان این است: برو تو، شهوت بران، اما به موقعش هم بیرون بیا، شهوت بران اما بردهی شهوتت نشو؛ به او نشان بده که زیباییِ ظاهرش برایت مهم است؛ اما در عین حال نبودنش هم به هیچ جایت نیست؛ به او نشان بده که دوستش داری و دشمنش نیستی؛ اما هر لحظه هم آزادی که دوستش نداشتهباشی؛ رِند باش، مثلِ حافظ. و فراموش نکن، که همیشه در نهایت در مقابلِ زنان بازندهای؛ پس تنها راهِ برنده بودن این است که وضعیتِ بازنده بودنِ خودت را به نحو پیشینی پذیرفته باشی.