سروشنامه

جایی برای شعر

سروشنامه

جایی برای شعر

بایگانی
آخرین مطالب

۳ مطلب در تیر ۱۴۰۴ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

 

1-شهوت راندن عیب نیست؛ این که شهوت تو را براند عیب است. وارد شدن عیب نیست؛ اما مهم این است که خارج شدن را هم بلد باشی. چون زن مایل است با نگه داشتنِ آن در خودش تمامِ تو را ببلعد و مدیریت کند، قدرت‌طلبیِ زن به این گونه است و این عیب نیست؛ آفرینشِ خداست. بزرگترین ابزاری که زن در مقابلِ تو دارد دادنِ احساس گناه است. زن مایل است کاری کند که تو حس کنی آدمِ بدی هستی و به او تجاوز کرده‌ای (به خصوص در فرهنگِ مردسالار ما که سکسِ خارج از ازدواج اصولاً نوعی تجاوز و فریب محسوب می‌شود) و حالا که بد و متجاوزی باید تقاص پس بدهی، زن با ایفای نقشِ قربانی مایل است حقِ ضایع‌شده‌ی خودش را از تو پس بگیرد. در ایفای رابطه با زن، باید دل به کار بدهی، باید حواست باشد که در زمینِ خودت بازی کنی، نه در زمینِ او.

2- زنان، در همه حال از مردان قدرتمندترند. آنها ابزارِ زیباییِ ظاهری و کشش جنسی را دارند؛ و همینطور ابزارِ فریبکاری؛ چیزی که ما مردان از داشتنِ آن محرومیم. فراموش نکن که زنان دشمنِ تو نیستند؛ حریفِ تو هستند؛ بینِ دشمن با حریف فرق هست. دشمن قصدِ کُشت تو را دارد؛ حریف قصد شکست دادنت را. تو برای بازی کردن و برای زنده ماندن به حریفت نیاز داری؛ تو برای رسیدن به خودشناسی به حریفت نیاز داری؛ در هر مرحله از زندگی‌ات رابطه‌ای که با زنان داری تعریف می‌کند که رابطه‌ات با خودت چطور است.

3- پس اصولِ بازی با زنان این است: برو تو، شهوت بران، اما به موقعش هم بیرون بیا، شهوت بران اما برده‌ی شهوتت نشو؛ به او نشان بده که زیباییِ ظاهرش برایت مهم است؛ اما در عین حال نبودنش هم به هیچ جایت نیست؛ به او نشان بده که دوستش داری و دشمنش نیستی؛ اما هر لحظه هم آزادی که دوستش نداشته‌باشی؛ رِند باش، مثلِ حافظ. و فراموش نکن، که همیشه در نهایت در مقابلِ زنان بازنده‌ای؛ پس تنها راهِ برنده بودن این است که وضعیتِ بازنده بودنِ خودت را به نحو پیشینی پذیرفته باشی.  

  • س.ن
  • ۰
  • ۰

زیستن در این دنیا شهامت می‌خواهد و همه‌ی ما شایسته‌ی ترحمیم، زیرا بارِ اول است که زندگی می‌کنیم و ادامه‌ی راه را نمی‌شناسیم و هر روز صبح که از خواب بیدار می‌شویم با چشمِ کور و با عصا راهِ زیستن را در پیش می‌گیریم و هر آن ممکن است خطا برویم و به پرتگاهِ فنا بغلتیم. 

حدود دو هفته پیش این روزها قرار بود من اجرای موسیقی داشته‌باشم، و دقیقاً یک هفته مانده به اجرا، با صدای بمب و اعلان جنگ همه چیز رفت روی هوا. شکایتی از این موضوع ندارم، چون شکایت داشتن کار انسان‌های ضعیف و نالایق است، صرفاً منظورم این است که زندگی همینقدر تخمی و پیش‌بینی‌نشده است، و ما باید جوری زندگی کنیم که انگار هیچ چیز مهم نیست و پیشاپیش می‌دانیم که همه چیز را باخته‌ایم. اینجور نگاه کردن به زندگی، شهامت می‌آورد، و باعث می‌شود که با وجود احتمال مرگ، همچنان رنجِ زندگی کردن را به جان بخریم و قدردان باشیم. 

  • س.ن
  • ۰
  • ۰

پیشنهاد خوب

در این ایام جنگ که دشمن دارد مغزمان را شبانه‌روزی سرویس می‌کند، سکس زیاد را پیشنهاد می‌کنم. سکس مثل مدیتیشن است و مغز را از حالت جنگی بیرون می‌آورد. من حدس می‌زنم که سیاستمدارهایی که جنگ راه می‌اندازند از کمبود سکس خوب در رنج‌اند، وگرنه امکان نداشت دست به چنین دیوانگی‌هایی بزنند.

 . 

  • س.ن