من بخش عظیمی از آگاهی امروزم و آدمی که هستم را مدیون دراگ هستم، بعضی از زیباترین لحظات موسیقیام را روی حال ماریجوانا آفریدهام و وید و ماشروم همیشه الهامبخش زیباییشناسیام بودهاند. اما همیشه میدانستم کی و کجا از مواد استفاده کنم و از کجا به بعد بدنم دیگر ظرفیتش را ندارد، من به اندازهی ظرف بدنم این آگاهیها را پذیرفتم و بیش از آن را نخواستم، برای همین دراگ همیشه استثنا ماند و قاعده نشد. من به حقانیت همه چیز قائلم و مواد را نیز از این قاعده مستثنا نمیبینم.
- ۰۴/۰۳/۰۵
جالبه که از آگاهی و زیبایی شناسی نوشتید نه از رنج گریزی. دلم نمیخواد برای فرار از مشکلات، به دراگ و مشروب پناه ببرم. فکر نکنم رنج تا این حد ارزش داشته باشه. اما زیبایی شناسی و آگاهی، انقدرا میارزن.