سگتوره حیوانِ زشتی است که از زنای گرگ و روباه به وجود میآید. وقتی دو مرد، در جنگلهای کهمرهسرخی روبروی آتش مینشینند و ستارگان را تماشا میکنند؛ سگتورهها زوزه میکشند. یکی از دو مرد میترسد، چون کمتر اهلِ طبیعت بوده و آن دیگری خیال دوستش را راحت میکند که سگتورهها کاری به آدم ندارند. وقتی دو مرد پس از ساعتها روبروی آتش نشستن میخیزند؛ در حالی که هنوز جرقههای آتش روی زمین پابرجاست، و سوارِ اتومبیل میشوند، سگِ دورنگ قهوهای-سفیدی سر میرسد و تهماندهی جوجهای که آنها چند ساعت پیش روی همین آتش کباب کردند را به دندان میکشد، انگار سگ ساعتها منتظر همین لحظه بوده که انسانها طبیعت را خالی کنند. پاییز است و آسمان زود سیاه شده. و حالا یکی از دو مرد نشسته و خاطرهی امروزش را به مختصرترین شکل یادداشت میکند که فقط بعدها در ذهنش باقی بماند.
- ۰۴/۰۸/۱۹