در ژرفای وجود یک آدم مذهبی، همواره نوعی روانرنجوریِ برخاسته از خودشیفتگی پیدا میشود. خودشیفتگیِ مذهبیها بسیار پیچیدهتر از خودشیفتگی افراد غیرمذهبی است، آنها فکر میکنند آنقدر مهماند که خدا اعمال و رفتارشان را میبیند و مستقیماً ناظر بر آنهاست؛ و حتی فراتر از این، از خدا پاداش و جزا دریافت میکنند. فرد مذهبی همواره به نیابت از خدا خودش را مجازات میکند، تا از طریق این مجازات خودشیفتگیاش را اقناع کند. فردِ خودمجازاتگر، طبیعتاً میل دارد که کُل جامعه را هم مجازات کند، یا از طریق قانون یا ابزارهای فراقانونی. این نظامِ پیچیدهی پاداش و جزا در جوامع غربی جای خودش را به قانون داده، تا دیگر کسی حق نداشتهباشد به جای خدا عمل کند. اما در ممالک شرقی - به خصوص مملکت خودمان- از آنجا که بارِ تحقیرِ تاریخی سنگینی روی شانههایمان هست، به همان نسبت بیماریِ خودشیفتگی نیز در اعماق روانمان سنگینی میکند، و به همین دلیل به مجازات خودمان و دیگران ادامه میدهیم.
- ۰۴/۰۷/۲۸