من بینِ موجودیتی که واقعآً هستم و موجودیتِ اجتماعیام دچار تناقضام. این شکاف روز به روز عمیقتر میشود؛ چون آگاهیِ من رشد میکند و متوجه رفتارهای کوچکِ اطرافیانم میشوم. منظورم از این حرف خودبزرگبینی نیست چون خودم هم از جنس آنها هستم و ای بسا همین رفتارها را داشتهباشم. اگر رفتارهای کوچک آنها آزارم میدهم به این خاطر است که حتماً این رفتارها را در خودم هم میبینم.
خدایا زندگی کردن در شهر خیلی سخت است. به من قدرت بده که بینِ این همه انرژی متضاد و نیروی نامتوازن و ناهموار و درههای سخت و ناهمگون راهِ خودم را پیدا کنم و با قلبِ خودم یکی باشم. زندگی کردن در میانِ دیگران، اگر بخواهی خودت باشی خیلی سخت است؛ و این تقصیر دیگران هم نیست؛ ذاتِ جمع چنین اقتضا میکند.
گاهی انتخاب کردن بینِ روابط دوستیام و بین آدمی که واقعاً هستم خیلی سخت میشود. گاهی برای نگه داشتنِ این تعادل خیلی به زحمت میافتم. باید یاد بگیرم که رها کنم و بگذارم آدمها هر وقت دلشان خواست بیایند، هر وقت دلشان خواست بروند؛ دست از تلاش کردن برای نگه داشتنشان بردارم. باید یاد بگیرم که نگران نباشم. نه نگرانِ پول، نه نگران شغل، نه نگرانِ آینده، نه نگران رابطه. باید یاد بگیرم که خوب باشم. خوب بودن به همین سادگی است. خوب بودن یعنی حسِ خوب داشتن. و بعد خود به خود این حس خوب را به بقیه هم منتقل کردن.
خدایا گاهی خشم و شهوت و نفرت و بغض گلویم را میگیرد، گاهی از تجمع این احساسات خیلی اذیت میشوم. الان که این سطور را مینویسم در حالِ خوبی هستم که مینویسم، ذهنم باز و قلبم آرام شده؛ و میتوانم انباشتههای ذهنیام را روی کاغذ بیاورم. احساس میکنم این محیطی که در آن زندگی میکنم، آدمهایی که با آنها کار میکنم و معاشرت میکنم، اطرافیان، شهر، خیابان، خیلی انرژی منفی دارند. از صبح که پایم را از خانه بیرون میگذارم در معرض این انرژی منفیام تا شب که دوباره برگردم. برای همین مدام باید پاکسازی کنم.
یا باید یاد بگیرم که با این انرژی منفیِ شهر بسازم و حال خودم را خوب نگه دارم، یا باید یک روز همهی داشتهها و نداشتههایم را اینجا ول کنم و بزنم به کوه و جنگل؛ از این دو حالت خارج نیست.
خدایا این مدت اخیر خیلی سختی کشیدهام، سختیهایی که در زیرِ پوستم بوده و روحم را سنگین کرده؛ فکر میکنم که بخاطر این سختیها شایستهی رحمت و بخشایش تو باشم. اگر جایی با شهوت، نفرت، بغض، ناراحتی و سنگینی به آدمها نگاه کردهام از تو طلبِ عفو میکنم؛ مرا به طبیعتِ خودت برگردان و با طبیعتِ خودت یگانه کن و با درختها و جنگلها و کوهها و دریاها و سیارههایی که از مدار دید من خارجاند مرا یگانه کن، منِ گناهکار را ببخشا و با نور خودت تاریکی وجود مرا پاک کن.
- ۰۴/۰۱/۲۷
سلام
ایام به کام
دعوت می کنم برای انتشار سریع و ساده یادداشت ها و ارتباط سریع با مخاطبین وبلاگ از شبکه اجتماعی ویترین استفاده نمایید
+ اکنون نام کاربریتان ازاد است
دانلود از کافه بازار
https://cafebazaar.ir/app/ir.vitrin.app
با سپاس