سروشنامه

جایی برای شعر

سروشنامه

جایی برای شعر

بایگانی
  • ۰
  • ۰

هنگام آهنگسازی

هنگام موسیقی ساختن، من تلاشِ خودم را می‌کنم؛ من از نهایتِ توان فکری‌ام بهره می‌گیرم؛ اما نمی‌شود، من تا جایی پیش می‌روم که متوجه بشوم ناتوانم، تا خودِ خودِ ناتوانی. آن وقت، هنگامی است که تو ظاهر می‌شوی. تمامِ این تلاش‌ها را ما می‌کنیم که بفهمیم ناتوانیم. آن وقت نوبت تو است. باقی امور هم به همین ترتیب. من خیلی خوشحالم که قانون زندگی را یاد گرفته‌ام. چون می‌دانم که هر وقت به نهایتِ ناتوانی رسیدم، وقتش رسیده که تو ظاهر شوی. من بی‌نهایت خوشبختم که چون تویی دارم. و گمان دارم که هرگز از این خوشبخت‌تر نخواهم بود.  

  • ۰۳/۱۲/۱۳
  • س.ن

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی