سروشنامه

جایی برای شعر

سروشنامه

جایی برای شعر

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

من به عنوانِ آدمی که گرایشِ سیاسی‌اش راست‌ است، طبیعتاً نه از طرزِ فکر ساعدی خوشم می‌آید، نه شاملو و نه بقیه‌ی هم‌پیاله‌های ایشان. کلاً هم از چپ - و به خصوصِ چپ ایرانی- نفرت دارم و به نظرم این جریان فرقِ زیادی با جمهوری اسلامی ندارد. اما متاسفانه آن سرِ طیف هم - که ازشان به اندازه‌ی چپ‌ها متنفر نیستم- همچین چیزِ به درد بخوری از آب درنیامده‌اند؛ و با رفتارهای لمپن‌واری فرصت‌های خوبی برای خود-برحق-پنداری به چپ‌ها می‌دهند. 

شاشیدن به قبرِ نویسنده‌ای که چهل سال است دار فانی را وداع گفته، با هر طرزِ فکری که دوست داریم یا نداریم، خیلی خیلی کار فُول و عجیب‌غریبی است؛ همانطور که انداختنِ کلِ تقصیر انقلاب بر گردن چند نفر روشنفکر کارِ فُول و عجیبی است، و اصلاً حلاصه کردنِ تمام‌ علت‌های یک رویداد تاریخی در یک چیز یا چند نفر خیلی عجیب است؛ و اصلاً از همه بدتر این که شما هنوز از انقلاب 57 عبور نکرده‌اید، یعنی یک رویدادی را که 45 سال پیش اتفاق افتاده و دیگر هیچ راهی برای تغییرش نیست بخشیده‌اید، یعنی گذشته را نبخشیده‌اید، و تا وقتی گذشته را نبخشی، آینده اتفاق نمی‌افتد. یعنی نهایتِ آمالِ شماها بازگشت به وضعیتی است که قبل از 45 سال پیش داشته‌ایم، که تازه تصویر خیلی دقیق و درستی هم از آن نداریم؛ و گیرم که دورانِ پهلوی بهشت برین بوده باشد، کلاً اندیشه‌ی بازگشت به گذشته خیلی فُول و شکست خورده‌است. 

خلاصه می‌خواهم بگویم، متاسفانه اپوزیسیون ما از دو طیف چپ و راست تشکیل شده که جفت‌شان مرتجع و عقب‌افتاده‌اند (هرچند از اولی خیلی بیشتر متنفرم)، و هیچ‌کدام لیاقتِ نمایندگی اعتراضاتِ داخلی را ندارند؛ چون روحِ اعتراضاتِ واقعی داخل ایران، خیلی خیلی پیشرفته‌تر و آینده‌گراتر از هر دوی این جریان‌های پیر و ازکارافتاده‌است. 

  • ۰۳/۱۰/۰۸
  • س.ن

نظرات (۲)

  • سایه های بیداری
  • محمد مسعود نویسنده و روزنامه نگار زمان شاه ، 

    جملۀ معروفی دارد : 

    « در کشور ما ، پرخونی مرض بسیار بدی است . 

    یادم هست چند سال پیش 

    یکی از صدراعظم های ما پر خون بود 

    بردند حمام فین کاشان خونش را کم کردند . 

    اصلا ، گاهی ما قمه به دست می گیریم 

    به سر خود می زنیم تا خونمان کم شود » 

     

    البته این نویسنده دستمزد خود را همچون احمد کسروی دریافت کرد و به ضرب چند گلوله ترور شد . 

     

    مولانا در مثنوی داستانی دارد با این عنوان : 

    « گفتگوی چند مور » 

    گویا خطاطی در حال نوشتن بود . 

    مور اول نگاه میکند و لذت می برد از نقشی که نک کلک ( قلم ) بر روی پوست یا کاغذ ایجاد میکند . می گوید عجب زیبا صنعتی خلق میکند این نک کلک . 

    مور دوم که کمی دور اندیش تر از وی و نگاهش عمیق تر است ، می گوید : این اعجاز قلم نیست ، بلکه هنر انگشتان و دست است . 

    مور سوم که از آن دو ، نیک بین تر است ، میگوید : خلق این زیبایی ، حاصل اعجاز ساعد و بازوست .

    و مور چهارم میگوید : صانع اصلی این زیبایی و هنر ، چیزی یا کسی است که ما کمتر آن را می بینم ، مگر اینکه نگاه و دیدی عمیق به جهان هستی داشته باشیم . 

    ناگفته پیداست که منظور مولانا با توجه به عقایدش ، خداست . 

    اما یک دور نمای پنهانی را نیز بیان میکند . 

    و آن اندیشۀ فراگیر و فراخ و گسترده است . 

    و بی شک اشاره به اندیشه ای همچون اندیشۀ شمس تبریزی دارد . 

     

    القصه : 

    تفکیک اندیشه و تفکر ، 

    به چپ و راست 

    یک بازی ذهنی است که سالهاست ، نه در ایران ، بلکه در کل جهان راه انداخته اند ، تا هر کسی ماست خودش را به صرف شیرین بودن و خوشمزه تر بودن نسبت به سایر ماست‌ها اعلام و غالب کند و مابقی را ترش و بدمزه نشان دهد . 

     

    آنچه مهم است 

    فریب نخوردن من و شماست 

    وگرنه ما را چنان فریب می‌دهند که هر کدام به دنبال ماست شیرین ، 

    بی آنکه خود بدانیم و بخواهیم 

    دنباله رو چپ یا راست باشیم . 

     

    از من اگر بپرسی 

    خواهم گفت : 

    هر دو بازی چپ و راست 

    برای فریب من و توست 

    حتی خدا نیز می‌تواند به راحتی ما را فریب دهد 

    بی آنکه متوجهش شویم . 

    نمونه اش همین تعدد ادیان است . 

    واقعا چه نیازی به 124 هزار پیامبر و دین بود ، 

    اگر همان اولی برای هدایت بود . 

     

    می بینی دوست عزیز ؟ 

    حتی خدا نیز ، منافع خود را در تکثر انواع چپ و راست میبیند . 

    اما در مقابل همۀ این ترفندها 

    من و تو یک عاملیت مهم و اصلی داریم 

    و آن هم عقل و اندیشۀ درست . 


    بی مناسبت نبود اگر مولانا گفت : 

    « مردم اندر حسرت فهم درست » 


    و زنده یاد امیر خانی 

    در نوشتن همین یک خط 

    حروف ( ست ) را در واژۀ ( درست )

     در آخر جمله ، وارونه نوشت . 

    موفق باشید 

    پاسخ:
    با اختلاف بهترین کامنتی بود که در کل این سالها در این وبلاگ دریافت کردم. ممنونم از شما.
  • سایه های بیداری
  • سپاس . 

    نظر لطف و بزرگواری شماست . 

     

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی