خوابیده در طلایهی زیتونزار
قرقاول سیاه زیبایی
در انتهای صبر طلایهی ابر
میبارد به فرش دیبایی
ای انتظار مه آلود
ای پنجره
چشمههای الوند را بجوشان
انبوه سبز درختان را
در نور زرد خود بپوشان
و آب را رنگی کن
و قایق کاغذی را روانهی آب.
در انتهای رویایم
خوابیده رنگینکمان زیبایی
و در نبش دو اتاق میان زمان
افکنده پر، پرندهی دور از دریایی.
- ۰۳/۰۸/۲۲