سروشنامه

جایی برای شعر

سروشنامه

جایی برای شعر

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

گرایش فکری

گرایشِ فکری-سیاسی آدم‌ها تا حدِ زیادی بسته به طبقه‌ای است که از آن برمی‌خیزند (حداقل در این یک مورد، مثل مارکس، طبقاتی فکر می‌کنم). بینِ چپ و راست، با این که می‌دانم هر دو شرور و جنایتکارند، باز گرایشِ من به راست بیشتر است، و این تا حد زیادی دست خودم نیست، بخاطر طبقه‌ای است که از آن برخاسته‌ام، یعنی طبقه‌ی متوسط شهری. همان طبقه‌ای که همزمان مورد نفرت و دشمنیِ چپ‌ها و ج.ا است. 

من بر این باورم که بخشِ عمده‌ی پیشرفت‌های فکری نوع بشر از طبقه‌ی متوسط شهری، از بورژوازی برخاسته. در زمینه‌ی خاص خودم که هنر موسیقی باشد، تقریباً بیشترِ آهنگسازان و نوازندگانِ بزرگ متعلق به همین طبقه بودند. فلاسفه - حتی فلاسفه‌ی چپ‌اندیش- خود از طبقه‌ی متوسط شهری برخاسته بودند و اگر غیر از این بود، آنچنان غمِ نان می‌داشتند که فرصتِ اندیشیدن نمی‌یافتند. 

به نظر من، دغدغه‌های طبقه متوسطی (که مهم‌ترین‌شان آزادی است) آنچنان که چپ‌ها با لحنی تحقیرآمیز از آن یاد می‌کنند حقیر نیست، بلکه آزادی بنیانِ انسانیت است. انسان خر و گاو و بز نیست که علوفه‌ای پیش رویش بریزند و سیر شود، و به همین راضی باشد. 

این سطور را نوشتم تا تخلیه شوم. در واقع، نفرتِ من از اندیشه‌ی چپ‌گرایانه نیست (زیرا اساساً از اندیشه نمی‌توان نفرت داشت)، بلکه از منشِ چپ‌گرایانه است که به شکلِ نامحسوسی رنج را تقدیس می‌کند و لذت را تقبیح، که لذت را زاییده‌ی سرمایه‌داری می‌داند، ماشین لادا و پژو آخوندی را به بی‌ام‌و دنده اتومات ترجیح می‌دهد، می‌خواهد همه چیز قدیمی و خاک خورده باشد، از آپارتمان‌های درازِ خاکستری که پر از واحدهای قوطی کبریتی هستند خوشش می‌آید، و در همه‌ی این موارد، نوعی زیبایی‌شناسی مازوخیستی را جستجو می‌کند.* من دوست دارم خیابان‌های شهرم پت و پهن باشد، با فضای وسیع، و ماشین‌هایی که مازوت نمی‌سوزانند، و مردمی که با لبا‌س‌های آخرین مُدِ روز به خیابان می‌آیند، و مغازه‌هایی که چراغ‌هاشان تا صبح روشن‌ است و کافه‌ها و بارها. و مردمی که خرید می‌کنند و مخصوصاً مصرف می‌کنند، چرا که مصرف کردن هم نشانه‌ی زندگی است. 

 

 * تمامِ این تصاویر را، یک به یک، چند سال پیش در سفر به ارمنستان دیدم، و می‌دانم که هنوز هم در روسیه و جمهوری‌های سابقِ شوروی می‌توان چنین تصاویری دید.

پ.ن: این را هم اضافه کنم، که انگِ آن‌طرفی بودن نخورم. من آدمی هستم که به بورسیه‌ی دانشگاه مریلند دستِ رد زدم، چون باور داشتم در آن جای دنیا هنر می‌میرد. 

  • ۰۲/۰۱/۲۹
  • س.ن

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی