سروشنامه

جایی برای شعر

سروشنامه

جایی برای شعر

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

شبانه ۳۰

امشب آنقدر غمگینم که حد و حدود ندارد. 

از دست خودم خیلی خیلی ناراحتم.

نتوانسته‌ام کسی که می‌خواهم باشم.

خیلی جاها کنترل رفتارم از دستم خارج شده. 

کاش می‌توانستم در این لحظات کمی، حتی کمی با خودم مهربان‌تر باشم اما نمی‌توانم.

نه خودم می‌توانم با خودم مهربان باشم، نه توان کمک گرفتن از کسی را دارم، هرچند کسی هم نیست که واقعا بتواند کاری کند.

نه احتیاج به دلسوزی دارم نه راه حل نه هیچ چیز. فقط کاش کسی بود که پذیرشی را که خودم نسبت به خودم ندارم، نسبت به من داشته‌باشد. احساس ناپذیرفته شدن، ناکافی بودن و کمبود عمیق می‌کنم.

  • ۰۲/۰۱/۲۷
  • س.ن

نظرات (۲)

به عنوان آدمی که در طول زمان خیلی زیاد با کمال‌گرایی روبه‌رو بوده، این احساس رو کامل درک می‌کنم. 
رسیدن به پذیرش درونی زمان‌بره و شبیه پیدا کردن مسیر توی لابیرنت می‌مونه  اما در نهایت تا خودت به این پذیرش نرسی، نمی‌تونی انتظار پذیرش از سمت آدم‌ها رو داشته باشی.

و شاید اون آدم واقعا نزدیک باشه فقط نه به شکلی که توی ذهن توئه.

پاسخ:
آره نزدیک بودن همیشه چیزی که فکر می‌کنیم نیست. 
گاهی دوری نزدیک‌تر از نزدیکیه. 
به قول بیدل: 
در ما و تو چیزی نیست نزدیکتر از دوری

اینم بخشی از انسان بودنه.نمیدونم اولین بار کی گفت همه چیز باید بر وفق مراد باشه (سفید) در صورتی که زندگی اتفاقا همون طیف خاکستریس اما اون قسمتی که نمیتونید با خودتون مهربون باشید رو باید روش کار کنید. گل به خودیه هیچ کسی برای این زاده نمیشه باشما مهربون باشه و این کاملا وظیفه ایه ک به دوش خودتونه. 

پاسخ:
آره می‌دونم ولی طبیعتاً آدم همیشه نمیتونه با خودش خوب و مهربون باشه. 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی