سروشنامه

جایی برای شعر

سروشنامه

جایی برای شعر

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

شبانه 29

شاید ده سال دیگر اینجور موقعی، پشم‌هایم فر بخورد که فروردین 1402 چند کارِ مختلف را با هم پیش بردم. 

از یک طرف پایان‌نامه‌ی سارا هست (تا الان پایان‌نامه‌ی فارسی برای خیلی‌ها نوشته‌بودم، ولی انگلیسی‌اش سابقه نداشت) که الان هزار و پانصد کلمه شده، باید تا آخر این هفته برسد به پنج‌هزار تا (یا حضرت پشم)، از آن طرف دارم نوحه (!!!) تنظیم می‌کنم برای ارکستر، برای پیام و پدرام که پروژه‌ی سربازی‌شان بشود، که دو میلیون برسد که این هفته شهریه‌ی باشگاهم را بدهم. 

از آن طرف، ویرایشِ آخر کار ترجمه‌ی خودم در دست است که پیرم کرده (از بیست و هفت سالگی دارم روی این کتاب کار می‌کنم و هنوز تمام نشده)، از آن ورِ دیگر دارم برای ارکستر بذرافکن یک کارِ سبک تنظیم می‌کنم (این دیگر اجبار بیرونی نیست خواست خودم بوده) که برایم مهم است، خیلی مهم.

حالا همه‌ی اینها به کنار، هنرجوها هم آن طرف. مدرسه‌ی مهرتابان هم از فردا باید بروم. دوشنبه هم که کلاً دانشگاهم. چهارشنبه هم که آموزشگاه. ورزش هم که اصلاً راه ندارد، نباید حذف شود. 

خلاصه کنم، دهن مهنِ خودم را دارم سرویس می‌کنم فقط با یک هدف، که محکم شوم، که دیگر با هیچ چیز نشکنم، که به هیچ کس و هیچ چیز رحم نکنم، چرا که خدا به بندگان‌اش رحم کرد و رحمِ خُدا او را کشت (سخنِ نیچه)، پس اول از همه آدم باید نسبت به خودش بی‌رحم باشد که شاید مهربانی حقیقی همین است.    

  • ۰۲/۰۱/۲۵
  • س.ن

نظرات (۱)

موفق باشید

نابرده رنج گنج میسر نمی شود

چقدر فعال و اکتیو👏👏

پاسخ:
ممنونم⚘

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی