امشب، شبِ خوبی است. زیرا احساسِ آشنایی بیشتری با باد، و با گندمزاران دارم. اگرچه خوشههای گَندم، اکنون در تاریکی شناور باشند، و اگرچه آبراهههای یخ بسته، خاک را به تلی از ستاره و سنگ بدل کردهباشند، اگرچه راههای سنگلاخ، راههای مارپیچ از هفت طبقِ خاک فرا بروند، باز هم امشب شبِ خوبی است، زیرا احساسِ آشنایی بیشتری با ستارگان دارم. و از این رو دیگر از پیِ هیچ چیز نخواهم رفت. چرا که کفشهای من پُر از مسافت است و کفشهای من دایرهوار از پیِ خویش میگردند.
- ۰۲/۰۱/۲۴