سروشنامه

جایی برای شعر

سروشنامه

جایی برای شعر

بایگانی
  • ۰
  • ۰

شبانه 26

روزِ شلوغی بود. بسیار شلوغ. فردا هم هست. 

فردا صبح باید بروم دانشگاه، اولین جلسه‌ی بعد از عید است. از هشتِ صبح کلاس دارم تا 6 عصر. اولین کلاس فردا صبحم کنترپوان است. توی این دانشگاهِ فکسنی خدا شده‌ام برای بچه‌ها، دست و پا می‌زنند واحدهایشان را با من بردارند. شاید چون که همیشه مثلِ دوست باهاشان برخورد کرده‌ام نه دانشجو. به ندرت کسی را انداخته‌ام (مگر چند نفری که واقعاً احساس می‌کردم درس هیچ جوره به هیچ جایشان نیست و رسماً هیچ کاری نمی‌کردند)، بقیه را، حتی با کمترین تلاشی که می‌دیدم از سر جایشان تکانی خورده‌اند پاس می‌کردم، گیرم با نمره‌ی کم. خلاصه این دانشگاه، درست است که حق‌التدریسش از حقوق یک راننده‌ی اسنپ هم کمتر است، ولی برکت داشته. تمامِ شاگردهای خصوصی‌ام در دو سال اخیر از همانجا آمدند. 

توی کار خانه‌داری مانده‌ام. پلاستیک آشغالِ توی آشپزخانه را دو روز است می‌خواهم ببرم پایین، هر دفعه یادم می‌رود، هر فاکینگ دفعه. برمی‌گردم می‌بینم پلاستیک لعنتی هنوز آنجاست. نمی‌رسم، واقعاً نمی‌رسم با این حجم کار زیاد به خانه برسم. اگر پول داشتم یکی را استخدام می‌کردم، هم اینجا را تمیز و جمع و جور کند، هم گاهی چیزی بپزد، هم گاهی بیاید باهام حرف بزند - به اندازه‌ها، نه آنقدر که مخم را بخورد- که از این مالیخولیا دربیایم و کمتر هم در این وبلاگ پست بگذارم.

نوشتن اینجا برایم یک جور تراپی شده. و یک بُعدِ دیگری از زندگی‌ام است. الان نگاه کردم دیدم در این ماه اخیر قریب به 40 عدد پُست گذاشته‌ام، عددی کم سابقه. بخشی از قضیه این است که اینجا قبلاً خواننده نداشت (تقریباً تا شش سال هیییچ خواننده‌ای نداشت) الان تک و توک آدمهایی هستند که اینجا را می‌خوانند و این بهم انگیزه‌ی نوشتن می‌دهد. جذابیتش اینجاست که نه من خواننده‌هایم را می‌شناسم، نه آنها من را. و این باعث می‌شود آزاد و رها باشم. 

فیلم «درخت وحشی گلابی» از نوری بیلگه جیلان را پریشب تا نصفه دیدم. همین شبها نصفه‌ی دومش را خواهم دید. 

  • ۰۲/۰۱/۲۱
  • س.ن

نظرات (۲)

 

من  نصف درآمدمو میدم به مستخدمم

ولی رفیق خوبیه

دیروز برنج تموم شده بود رفت از خونه ش آورد و غذا گذاشت.‌.

باز حق التدریس بودن تو رشته‌ای که دوستش داری خیلی خوبه. همین چیزیه که خودت گفتی: حقوق کم و برکت زیاد.

نوری جیلان یه فیلم داره به نام «Uzak» یا «فاصله»؛ اونم فیلم خوبیه اما این فیلم «درخت گلابی وحشی» به نظرم یه زیاده‌گوییِ عجیبی رو توی خودش داره. زیاده‌گویی‌ای که مال فیلم‌های نوری جیلان نیست اصلن. تصنعیه.

پاسخ:
کلا که سینمای بیلگه جیلان ژانر مورد علاقه‌ی من نیست (حالا میگی یا خدا این از هیچی خوشش نمیاد) ولی یه مقدار تصنع روشنفکرانه می‌بینم تو فیلماش (از همون جنسی که در کیارستمی هم هست برای من) و خب می‌دونیم که بیلگه جیلان خیلی تحت تاثیر کیارستمیه. 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی