سروشنامه

جایی برای شعر

سروشنامه

جایی برای شعر

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

شعرِ نو

بر بام‌های کاگلی،

درِ شکسته دیوار است.

درِ شکسته حیثیتِ بُعد است

و بُعد، شکلِ ناقصِ چیزی

مایل به خم شدن.

بر بام‌های کاگلی

درِ شکسته دیوار است.

با هر کلام، حیثیتِ فضا  و زمان

از نو سقوط می‌کند:

صدایِ شستنِ ظرفی از زیر شیر آب می‌آید.

و تکه تکه شدن، و محو.

در بوسه‌ی تو محو است و محوِ تو

آیینِ کلاه‌داری وُ

محوِ من شایسته‌ی بندگی.

در بوسه‌ی تو حفره‌ی تاریک است وُ

تاریکیِ تو، دوامِ دیوار وُ

تاریکی من، لانه‌ی پرندگان مهاجر.

دیوارها، هماره راهی به بیرون دارند

دیوارها، راهی به بیرون دارند؛

  و باد، از درِ شکسته تو می‌آید.

 ای کاش زمین بودم.

ای کاش قلبم، که مثل هر قلب دیگری در سینه می‌تپد، 

کبوتری می‌شد وُ  در هوای بهار لانه می‌گزید.

ای کاش پاهایم که راه می‌رود

زمین بود و تمامِ آدمیان را

چون بارِ امانت بر دوش می‌کشید،

بر بام‌های کاگلی و دشتهای فراخ.

ای کاش دیگری بودم؛

ای کاش، نامِ دیگری داشتم

شایسته‌ی کتاب‌هایی که خوانده‌

و از یاد بُرده‌‌ام.

آنگاه دانشِ خود را

چون نوعروسی در برکشیده

به آب می‌فروختم. 

ای کاش، نامِ دیگری داشتم.

نامی که محو باشد، و از دهانِ دوستان

همچون هوای پاک رد و بدل شود،

نامی که رودخانه باشد

با سنگ‌های رنگارنگِ تهِ آب.

ای کاش نامِ دیگری می‌داشتم

شایسته‌ی تردید.

  • ۰۱/۰۳/۱۷
  • س.ن

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی