هدف از پیوند زن و مرد، یکی شدن آنها نیست، بلکه اتفاقا مشخص شدن نقطهی افتراق آنها و روشن شدن "دوئیت" است. آدمی تا وقتی با جنس مخالف خود درنیامیخته، در یگانگی بدوی با خودش است، یعنی سوژهی در خود فروبسته (درست مثل یگانگی که نفس با خودش در خواب دارد)، لازمهی بیرون آمدن از این وحدت آغازین پیوند با جنس متضاد یا مخالف است، تا کثرت رخ دهد. پس از روی دادن این کثرت، وحدت میتواند دوباره رخ بنماید، به عنوان برآیند کل، بازگشت. (آیا فرزندی که زاده میشود محصول این سیر دیالکتیکی است؟ یا تنهایی پس از یگانگی؟ آن لحظات دهشتبار پس از سکس که مرد از زن سیر میشود و دوباره به خودش، خود تنهای آغازینش رجعت میکند؟)
- ۰۰/۰۱/۲۵
چرا مرد ها فکر می کنن که دنیا حول محور خودشون می چرخه و هرگاه اراده کنن از خود همایونیشون میان بیرون و با یه زن سکس می کنن هروقت هم ازش سیر شدن به خودشون پناه می برن؟
رازی که منافات داره با حقیقت مغرورشون اینه که یه قدم قبل از اینکه از زنی سیر بشن اون زن ازشون سیر شده و انرژی های زنانش به خودش بر گردونده و مرد چون وا پس زده شده و هم چنان نمی خواد اینو بپذیره معتقده از اون زن سیر شده .
(نقطه)