سروشنامه

جایی برای شعر

سروشنامه

جایی برای شعر

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

همیشه تصویرِ نیمه‌کاره‌ای از وصال در درونِ ماست. وصال با معشوقِ ازلی و ابدی. بعد ما این تصویر را به زنان و مردانی که سر راهمان قرار می‌گیرند فرا می‌افکنیم، بعد عاشق می‌شویم و ناکام می‌مانیم. اما پیش از رد شدن از سوی معشوق، ناکامی در درونِ ما بوده؛ معشوق فقط آنچه را که در خودِ تو بوده، به تو بازنمایانده. همیشه چیزی ناتمام هست. به قول سهراب «همیشه فاصله‌ای هست، و عشق صدای فاصله‌هاست». کار ما در زندگی این است که این فاصله‌ها را پُر کنیم، اما نه از بیرون؛ از درون. ما باید فاصله‌ها را به نحو پیشینی پُر کنیم. یعنی وقتی معشوق نیست، خیال کنیم که معشوق حاضر است و با قوای خیال، وصال را از درون عملی کنیم. این مسیری است که هیچوقت تمام نمی‌شود، همیشه هست، اما در طریقِ آن هم دم کامل‌تر می‌شویم. مسیرِ تکامل، یعنی به تدریج از «عاشق بودن» بیرون بیایی و به «معشوق بودن» برسی. معشوق خودت شوی؛ تا آن زخمِ دیرینه و عمیق درمان شود. هر وقت که در وضعیت عاشق بودنی دنیا تیره و تار است؛ وقتی معشوق می‌شوی دنیا به تو لبخند می‌زند؛ چون عاشق و معشوق را در درونِ خودت داری. من رنج خودم را می‌شناسم، رنجِ من از جنس من است و سی و دو سال با آن زندگی کرده‌ام و به آن شکل داده‌ام؛ فهمیده‌ام که چه جور باید با آن مدارا کنم؛ وقتی رنجِ خودم را می‌بینم و می‌پذیرم، وقتی خالی را می‌پذیرم دیگر خالی نیستم، از عاشق بودن در می‌آیم و به معشوقی می‌رسم. کلید این تحول، فقط در مشاهده‌گری است، ما به این دنیا آمده‌ایم که مشاهده کنیم، که ببینیم و هر چه در مسیرِ مشاهده پیشتر می‌رویم خود به خود کاملتر می‌شویم.

  • ۰۴/۰۷/۲۶
  • س.ن

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی