سروشنامه

جایی برای شعر

سروشنامه

جایی برای شعر

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

و مَرد در انتهای دودِ سیگارش نشسته‌است 

و زن در انتهای ماتیکش گم می‌شود 

و مُبل‌ها در انتهای هال به پنجره‌های باز می‌‍رسند 

و ابرها هم در انتها، یک روز عاقبت باران می‌شوند. 

به آینده نگاه می‌کنم و چیزی جز انتهای خودم نمی‌بینم. 

انتهای ابتدا. ابتدای انتها. 

  • ۰۳/۱۱/۰۵
  • س.ن

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی