وقتی به گذشته مینگرم، میبینم اشتباهاتی کردهام که باید خودم را ببخشم. اشتباهاتی که اشتباه بودنشان تا مدتها به درستی بر من معلوم نبود؛ و مدتِ کمی است که ماهیتشان را متوجه میشوم. اما چون تمامِ اشتباهاتم از نقصِ آگاهی بودهاند میتوانم خودم را ببخشم. به مسیرِ آمده مینگرم که چقدر باشکوه بوده. میتوانم خودم را ببخشم، و بر صخرهی بلندِ بخشایش سر بلند کنم؛ و به ابرهایی خیره بنگرم که از دور میایند، ابرهای بارانزا.
- ۰۳/۰۳/۰۶
وای خوش به حالت که اشتباهت فهمیدی از نقص آگاهی بوده
من چی کار کنم که در عین آگاهی مرتب مرتکب حماقت آمیزترین ها میشم...
دیوانه دارم میشم از دست خودم