سروشنامه

جایی برای شعر

سروشنامه

جایی برای شعر

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

عمر

نوزده سال گذشت 

و هنوز عمری

منهای نوزده باقی بود.

آیا به پشت سر می‌نگریستم

یا فراپیش را

یا آن که پیش و پس

در لحظه‌ای میان حیرت و امکان

یگانه می‌شدند؟

نوزده سال گذشت

نوزده سال پیش بود 

که جهان را دیدم

پر از درخت بود و 

جا برای نشستن زیاد داشت.

اکنون در میان دو طوفان 

اکنون در میان دو امکان

اکنون در میان دو بود 

نابود می‌شوم

گویی که باد ماسه‌های ساحل را 

به دوردست کائنات بپراکند. 

عمری که می‌گذرد آیا

کبریتی است میان خاموشی

یا صوتی میان اصوات 

یا برگی میان برگ‌ها 

یا چیزی دیگر میان چیزی.

عمری که می‌گذرد آیا

نقشی است بر آب یا هوا 

یا آن که آتش در کوهپایه‌ی زاگرس

آنجا که آهو بی‌قفه دوان است و 

آسمان سرود هوهو می‌خواند؟

من خسته‌ام اما دهانم 

بی‌دقفه می‌سراید 

عمری که گذشت عمر من نبود

عمری از آن آهن بود

که در تلالو تابستان ذوب می‌شد و 

بر گردنه‌های زاگرس آهسته می‌فروخت 

ای آب، ای آب 

جهان پیشین با خود بیاور

تا در قدیم آب‌تنی کنم.

ای باد ای باد

مرا به جهان سپسین بر

آنجا که چندان نیز فرقی نمی‌کند.

ای آب ای آب

مرا در خود حمل کن

به دنیا آر

که من در دنیای خود

سخت دور افتاده‌ام.

  • ۰۲/۰۵/۰۷
  • س.ن

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی