کلمهی روح در عربی، با «راح» به معنی باد همریشه است (برای همین میگوید «و نفختُ فیه من روحی» که نفخ دمیدن است)، روح مثل باد میوزد، اشیا را تکان میدهد اما خودش هرگز آشکار نمیشود. اگر روح خودش را اسیرِ ایدئولوژی کند، دیگر نخواهد وزید، خشک خواهد شد و جوانه نخواهد داد.
من این حرفِ کازانتزاکیس را خوب میفهمم، که بعد از سیر و سلوکِ مفصل تمام زندگانیاش (از مسیح تا بودا و نیچه و لنین) گفت «من از رنگِ سرخ و تمامی رنگها گذشتهام، که ارزشِ روح آدمی فراتر از همهی رنگهاست»
و این دو بیتِ شاهکار مولانا:
«هست بیرنگی اصولِ رنگها
صلحها باشد اصولِ جنگها
چون که بیرنگی اسیرِ رنگ شد
موسیای با موسیای در جنگ شد»
- ۰۲/۰۱/۱۸