سروشنامه

جایی برای شعر

سروشنامه

جایی برای شعر

بایگانی
  • ۰
  • ۰

درخشش و شاهنامه

گفتم که زاویه‌ی نگاهِ دوربین برای من خیلی معنادار است. 

در تیتراژ آغازینِ فیلم درخشش کوبریک، با هلی‌شات اتومبیلِ حاملِ خانواده‌ی جک نیکلسون را دنبال می‌کند. زاویه‌ی دوربینی که کوبریک برای شروع فیلم انتخاب کرده، به حدی خداگونه است که انگار تمامِ سرنوشتِ داستان را، تمام آنچه را که در پیش است، در همین یک سکانس نشان می‌دهد. یکجور حسنِ تعلیل که دقیقاً من را به یادِ حسنِ تعلیل فردوسی در ابتدای رستم و سهراب یا رستم و اسفندیار می‌اندازد. فردوسی در ابتدا تصویری نزدیک از آدم‌های داستان‌اش نشان نمی‌دهد، دقیقاً از لانگ‌شات شروع می‌کند، از طبیعت شروع می‌کند، از امرِ کلی و خداگونه شروع می‌کند و بعد آرام آرام دوربین را می‌آورد پایین و می‌رسد به آدم‌های قصه‌اش. 

«به پاییز بلبل بنالد همی 
 گل از مویه‌ی او ببالد همی 

که داند که بلبل چه گوید همی
به زیر گُل‌اندر چه موید همی

همی نالد از مرگِ اسفندیار
ندارد به جز ناله زو یادگار»

در همین سه بیت شما عمقِ فاجعه را می‌بینید. نیازی نیست حتی تا تهِ داستان بروید. یکی از ویژگی‌های فُرم آثار بزرگ همین است، که کلیتِ فرم، در لحظه لحظه‌ی آنها، در جزئیات آنها خلاصه شده. شما از دریا یک قطره را هم بردارید تمامِ دریا را در خودش دارد. 

  • ۰۲/۰۱/۱۷
  • س.ن

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی