سروشنامه

جایی برای شعر

سروشنامه

جایی برای شعر

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

شبانه ۲۰

آمده‌ام کافه گیشه. منتظر شیما و علی هستم. گفتم در این فاصله چند سطری بنویسم که زمان بگذرد. یک پارک دوبلی کردم که خیلی با خودم حال کردم، اگر افسر بودم به خودم گواهینامه‌ی مادام‌العمر می‌دادم، یعنی ماشین افتاد دقیقا به موازات جوب با حفظ تقارن محض، خیلی هندسه‌ی کار خوب درآمد. گرسنه‌ام مثل سگ (ما اصولا هر چیز شدیدی را به سگ تشبیه می‌کنیم: دروغ میگی مثل سگ، عاشقی مثل سگ، مثل سگ باهاش رفتار کن). آنقدر دنیا بیخود است که به آدم عمیقا این فرصت را می‌دهد که بیخود نباشد.

اگر دنیا بیخود نبود زندگی خیلی بی‌معنی می‌شد. 

 

  • ۰۲/۰۱/۰۶
  • س.ن

نظرات (۴)

اگر دنیا بیخود نبود زندگی خیلی بیخود میشد

مثل سگ عارفی

پاسخ:
اگر عرفان را به معنی لغوی‌اش (شناخت) بگیریم که این یک تعریف است و ممنونم از تعریفتان. اما اگر وصل بودن به هر مذهب و مسلک و ایدئولوژی باشد نه فکر نمی‌کنم اینطور باشد.

اووووووم اینجا رو 

یه نفر که فکر می کنه بدون مسلک و ایدئولوژی نفس می توان کشید

شما همین الان در کلماتتون 

سند تعلق شش دانگ خودتون به یک مسلک معروف را 

امضا کردید...

باوشه 

شما بی مسلکین!

پاسخ:
حق با شماست. اینم خودش یک مسلکه، که از قضا بهش میگن آزادی اندیشه.

ممکنم هست که همه به این قشنگی صداش نکنن

شنیدم یکی می گفت

اباهه .....

پاسخ:
ممکن هم هست که همه مسلک شما رو قشنگ صدا نکنن. اما من ترجیح می‌دم توهین نکنم.
پس بهتره کاری به کار هم نداشته‌باشیم.

آوووو

توهین؟

من نبودم که 

پسره توی کوچه بود! شما عارفی مثل ....

کاری به کار هم نداشته باشیم؟ میشه به نظرتون؟چرا ما هر کار کردیم نشد؟

 

 

پاسخ:
چون آب من با عرازشه در یک جوی نمیره و ازشون مثل سگ متنفرم. خیلی عذر میخوام دست خودم نیست.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی