ساعت سه ربع کم صبح. خدایا کمی خواب، کمی صبر و کمی تحمل زندگی را به من ارزانی دار. چرا که آنچه تحت عنوان زندگی آفریدی بیشتر شبیه تابلو جیغ ادوارد مونک است که در آن تمام رنگها دارند به طرز فاجعهباری فرو میپاشند. تو بیش از آن که زندگی بیافرینی مرگ آفریدی، و برای آن که مرگ تجسد یابد، لباس زندگی بر تنش پوشاندی. پیش از آن که آدمی را زنده کنی او را میراندهای، چنان که نقاش پیش از زنده کردن اثرش، رنگها را روی تابلو میراندهاست. آنچه از ظلم تو بر زبان میرانم نه کفر است و نه دستنیافتنی. هر آن کس که چشم بینا و دل عاشق داشتهباشد این را میبیند و در ظلم تو کاوندهتر میشود و پیش وجدان خود سرافکندهتر. چنان که مرا وجدانی رنجور دادی و دلی عمیق و روحی که سنگینی این تن را برنمیتابد.
- ۰۲/۰۲/۱۸