با تشعشعاتِ THC آمدیم به اتاق. علی سازش را کوک کرد، من و مازیار نشستیم پشتِ پیانو. مازیار اصلاً در زندگیاش ساز نزدهبود. گفتم: «بزن، هر چی دوست داری بزن من باهات میام». رژیستر بالا را سپردیم به مازیار - که انصافاً بی هیچ بلد بودنی خوب آمد- رژیسترِ باس و هارمونیها را من گرفتم، علی هم که فلوت. این فایل را اینجا میگذارم به یادگار، حتی گفتگوهای اولش و آخرش را کات نکردهام، که بماند. که از خاطرمان نرود.
- ۰۲/۰۲/۰۸
به چی فکر میکردین؟