سروشنامه

جایی برای شعر

سروشنامه

جایی برای شعر

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

خطابه

به نام روز، 

به نام یکشنبه، 

به نام مقتل اسماعیل

به نام هرچه بوی خون دارد

فریاد می‌زنم! 

 

  آیا بودن برای بودن کافی‌ست؟ 

یا دهان برای سرودن؟

یا رد پا برای کفش و تاریکی برای چراغ؟

به نام هرچه کافی نیست  فریاد می‌زنم!  

به نامِ جاجرود - که خاطراتم بود-

و تهران - که کودکی‌ام را بلعید-

به نام کویر لوت و خنجر مرموز 

و هر چه یادی از ایران دارد

فریاد می‌زنم!  

 

بیا جسدهامان را به باد بسپاریم،

که خاک دیگر کافی نیست،

برای بلعیدنِ تن‌هامان دهانِ دیگری باید،

فراخ، همچون شعر،

و تنگ، چون گذرگاهِ کلمه            - محلِ عبور حرف از حرف، برای رسیدن به حرف-

بیا جسدهامان را به باد بسپاریم

که خاکِ ایران، هنوز از مُرده سرشار است.

 

***

به نام روز

  به نام یکشنبه

  به نام مقتل اسماعیل

  و هرچه بوی خون دارد 

فریاد می‌زنم: 

آیا هر آنچه هست دیگر نیست؟

یا آنچه نیست، روزی می‌تواند بود؟

  • ۰۰/۰۳/۲۶
  • س.ن

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی