سروشنامه

جایی برای شعر

سروشنامه

جایی برای شعر

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

درباره‌ی شعر

به نظرِ من، سلیقه‌ی ادبیِ یک آدم «دقیقاً» مصداقِ سلیقه‌ی سیاسی‌اش است. نمی‌شود جدا کرد.

نمی‌شود کسی شاعرِ مورد علاقه‌اش اخوان، یا منزوی باشد - یا اصلاً در بهترین حالت شاملو- و از نظرِ سیاسی مرتجع نباشد، باز باشد. چون کلامِ اخوان باز نیست، مرتجعانه و قلدرمآبانه است، آرکائیک است و چشم به عقب دارد. این حسرتِ گذشته در بند بندِ شعر اخوان موج می‌زند، «یاد ایام شکوه و فخر و عصمت» می‌کند، چنان که گویی در حسرتِ دربار سلطان محمود است، یا چنین چیزی.

شاملو هم به نظرِ من، تصورِ ساده‌لوحانه‌ای از یک جهانِ مطلقِ آرمان‌زده دارد. می‌گوید ای کاش می‌توانستم خورشید را بر شانه‌های خود بنشانم که به این مردم نشان دهم خورشیدشان کجاست - نقل به مضمون- و چنان در این مطلقیتِ خود فرو می‌رود که خشک می‌شود، منجمد می‌شود. سایه هم، همین ساده لوحی را به شکلی دیگر دارد، اینها شاعرانِ صفر و یکی هستند، نسبیت در کلام‌شان معنا ندارد، نسبیتی که «مدرنیسم» با آن معنی می‌شود. صرفِ از قلم انداختنِ وزن و قافیه کسی را مدرن نمی‌کند، گذر از مطلقیت است که مدرنیسم می‌آورد، و این چیزی است که در شعر نیما می‌بینیم، در شعر نیما سایه روشن هست، همیشه چیزی در پرده‌ی ابهام می‌ماند، همیشه سایه‌ها می‌لغزند و تک و توک باریکه‌ای نور هم می‌آیند و می‌روند. بهترین اشعارِ سهراب هم برای من همان‌ها هستند که اتفاقاً در آنها مطلقیت رنگ می‌بازد، ابهام می‌آید و کلمه‌ها فرم پیدا می‌کنند و شعر از درونِ فرم راهِ رستگاری خودش را جستجو می‌کند و نه مضمون‌گرایی عرفانی - از آن دست که مثلاً در «صدای پای آب» هست-

بگذریم.

  • ۰۱/۱۱/۰۸
  • س.ن

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی