دیشب، کاری را که یک سال پیش با نارک و علی و یاسمن ضبط کردهبودیم، و در آفات روزگار منتشر نشدهبود بالاخره نشر دادم. استقبال (مخصوصا از طرف خود بچهها) آنقدر بود که فکر نمیکردم. انگار وقتش الان بود که این کار یک کمی زندهام کند. شش هفت تومانی دستم آمده. پانصد ریختم برای عرفان که دستش بسیار خالی است و ... . سه چهار تومانی را میخواهم خرج ضبط یک کار جدید کنم، یا سه دوئت ویولن یا کارهای پیانویی. صبح تا حالا دارم دور خودم میچرخم. تریوی ۱ مندلسون را کامل (همه موومانها) گوش کردم. به دقت. روی سونات موتسارت، موومان آخر تمرین میکنم (تمرین که چه عرض کنم الکی میزنم فقط، با بیحوصلگی).
دانشجوها پیام میدهند گدایی نمره. اکثریت را پاس میکنم بروند پی کارشان.
دیروز توی دفتر دانشگاه بحث سیاسی بود. من فکر میکنم وکالت دادن بهتر از وکالت ندادن است. چپها به نظر من یک کمی خطرناکند، خطرناک بودنشان را هم تاریخ ثابت کرده، من نمیگویم. چپ مظهر فرهیختگی است. اما یک تعصب و ایدهآلگراییای دارد که روح زندگی را پس میزند، عملگرا نیست. اگر عملگرا باشیم میبینیم پهلوی با همهی ایراداتش که کم هم نیست، چهرهی خوبی از خودش در تاریخ این مملکت به جا گذاشته. مهمترین برهانش این که گدا گشنه نیست، چشم سیر است. چپ چشم سیر نیست، میخواهد همه چیز را ببلعد، یعنی پایینترین آدمهای این جامعه میآیند بالا میشوند وکیل و وزیر و قاضی، عین همان اتفاقی که این ۴۰ ساله افتاده. مرتبهی اجتماعی آدمها مهم است، کسی که تا دیروز مرغدار بوده و همچنان لهجهی دهاتیاش پا برجاست (مثل مرحوم خ) نمیتواند صدر مجلس بنشیند. این چیزها مهم است. چپ خطرناک است. چپ از جنس شوروی است، از دست شوروی و چین آب نمیچکد، هر جا پا گذاشتهاند با خودشان ویرانی و بدبختی بردهاند. آمریکا هم خیرخواه کسی نیست، استثمارگر است اما جایی که پا میگذارد از دستش پول هم میچکد. اگر قرار است مستعمره باشیم (که برای یک مملکت جهان سومی مثل ایران سرنوشت بهتری هم قابل تصور نیست) مستعمرهی آمریکا بودن خیلی بهتر است تا مستعمرهی روس و چین بودن. اینها چکیدهی افکار سیاسی حال حاضر من است و البته شاید روزی تغییر نظر بدهم.
- ۰۱/۱۱/۰۴
یه آدم رو فرض کنید که هر عمل خطایی رو که بگید انجام داده، دزدی کرده تجاوز کرده غارت کرده ادم کشته بعد همون ادم پول درمان یه بچه رو داده و از مرگ نجاتش داده
آیا میشه گفت که اون ادم خوبی بوده؟ میشه چشم بست روی همه ی اون کارها؟ یه عمل پسندیده تمام اون کارهای اشتباه رو پاک میکنه؟
وکالت دادن هم این روزها مثل این قضیه شده. چون اون ها پرستیژ داشتن و چون یه عده از کارهاشون درست بوده که نباید از چاه خودمون رو بندازم تو چاله
به نظر من وکالت ندادن به اونها و مخالفت با این طرفی ها رو نمیشه به اشتباه چپ گرا خواند
پ.ن:من مخالف کلی این بند و بساطی هستم که در حال حاظر توی کشورمونه اما مخالف قبلی ها هم هستم چون معتقدم سال ها پیش هم مردم همین مشکلات امروز رو داشتن و به دنبال زندگی بهتر بودن که صداشون رو بلند کردن