سروشنامه

جایی برای شعر

سروشنامه

جایی برای شعر

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

موسیقی نماینده‌ی زمان است، اما نه [صرفاً] با کششِ زمانی نت‌ها، بلکه -اگر پیرو نگاهِ هایدگر به زمان باشیم- فاصله‌ی فرکانسی بین دو نت نیز شکلی از زمان را نمایندگی می‌کند، زمانی که بنیادش «فاصله» است و «گسست» است بین دو چیز.

رفتارِ موسیقی‌دان (نوازنده یا آهنگساز) با این گسست، جهان‌بینیِ او را روشن می‌سازد، از آن رو که جهان‌بینیِ او «زمان‌بینی» اوست، یعنی چگونگی دریافت او از زمان، و به تعبیری دریافتِ او از وجود. چرا که وجود تنها در «گسست» جلوه‌گر می‌شود، و از این رو وجود همانا زمان است.

تقسیم‌بندیِ این «زمان فاصله‌ای» از طریقِ فواصل نامتساوی به دست می‌آید. بدین معنا که فواصل نامتساوی در یک گام یا بستر صوتی، منجر به مرکزیت یافتنِ یک نت مشخص می‌شوند. نتی که مرکزیت یافته، نماینده‌ی «زمانِ ایستا» و نت‌هایی با مرکزیتِ کمتر نماینده‌ی «زمان پویا» می‌شوند. بدین‌ترتیب نظامِ تنالیته، مانند «تیک‌تاک» ساعت در درون خود از تقسیم‌بندی زمان به نقاط تاریک و روشن، پویا و ایستا شکل گرفته است.

درگیری اصلی آهنگساز با فرم، تعیین تکلیف کردنِ او با این پویایی و ایستایی است، و این مساله‌ای هستی‌شناختی است. چرا که نسبت آهنگساز را با جهانِ بیرون از خودش روشن می‌سازد.

در موسیقیِ واگنر (در اینجا به طور خاص پرلود تریستان و ایزولد را مثال بزنیم) زمان به نوعی متوقف شده، یا بهتر بگوییم سیالیت می‌یابد، یا باز بهتر بگوییم، بسط می‌یابد و پخش می‌پشود. این بسط‌ یافتگیِ زمان، جدای از عامل ریتم بیرونی (همان ارزش زمانی نت‌ها) به ریتم درونی (یا فواصل) نیز مربوط می‌شود. چرا که کروماتیسم به کار رفته در هارمونی اثر، هر گونه نقطه‌ی ایستایی را به تعویق انداخته - به عبارتی معنا را به تعویق انداخته- و از آنجا که در یک نظام کروماتیک، فاصله و ارزشِ زمانی تمامی نت‌ها برابرند، پس دیگر نه با تیک تاک ساعت، بلکه با «تیک تیک» مواجهیم، یعنی عقربه‌هایی که همه به یک اندازه قوی هستند، و وقتی تمامِ لحظات به یک اندازه ارزشمند باشند، همه‌ی آنها با هم از ارزش می‌افتند و شل می‌شوند.

به همان اندازه که گام کروماتیک (یعنی نظامِ متشکل از فواصل نیم‌پرده) زمان را رقیق می‌کند، نقطه‌ی مقابل آن، یعنی گام تمام پرده نیز چنین می‌کند. چرا که درست مانند گام کروماتیک، نظامی متشکل از فواصل مساوی است، پس در اینجا هم هیچ نتی، یا هیچ لحظه‌ای بر نت‌ها و لحظات دیگر ارجحیت ندارد. و این کاری است که دبوسی انجام می‌دهد.

هم از این روست که می‌توان گفت دبوسی در محتوا تا حدِ زیادی تحت تاثیر واگنر است، اما راهی که برای نیل به هدف برمی‌گزیند، دقیقاً راهِ مخالف واگنر است، یعنی منحل کردنِ تنالیته، از طریقِ فواصل بزرگ (به جای کوچک).

 

  • ۰۱/۱۱/۰۲
  • س.ن

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی