ای پنجره! دهانِ تماشایی
بازی و بستهای و تمنایی
چون موج سرشکستهی اندیشه
سیال و بینهایت و تنهایی
اندامِ ناب شعلهورت را نور
افکنده در قلمرو شیدایی
در تو نسیمِ آینه میخندد
ای پهنهی وسیعِ معمایی
تن میزنم به چشمهی نوشینت
ایِ چشم شیشهایِ تو دریایی!
ای پنجره حدودِ مرا دریاب
ای بیکرانِ مطلقِ بینایی..
- ۹۷/۰۱/۰۸